زبان پدیده ای است زنده ، زایا و نظامدار که درجامعه ی انسانی برای پیوند با دیگران و رساندن مقصود و پیام، کاربرد دارد . چون زبان را به طور طبیعی فرا می گیریم ، استفاده ازآن بسیار آسان است و به طور خودبه خودی همراه با رشد جسمانی، توانایی زبانی ما نیز در جامعه ی زبانی پرورش می یابد امّا شناخت زبان کاری دشوار است .دلیل دشواری شناخت زبان ، پیچیدگی و گستردگی آن است. زبان به سبب این که باید گستره ی ذهنِ انسان را همراه با تمام رازها و رمزهای آن به نمایش بگذارد، بسیار پیچیده است .
اجزای سازنده ی نظامِ زبان در درجه ی اوّل ، نشانه است و نشانه لفظی است که معنایی داشته باشد. معمولا انتقال پیام در ارتباطِ زبانی در قالبِ جمله صورت می گیرد ، هر جمله، نمونه ای کوچک از نظامِ بزرگِ زبان است ؛ مثلاً جمله ی « شبت خوش!» در حدِّ خود یک نظام است ؛ چون می تواند در کلّیت خویش دست کم میانِ دو نفر از افرادِ انسانی رابطه برقرار کند و پیامی را به دیگری منتقل کند . این مجموعه ی به هم پیوسته طبقِ قاعده ، از اجرای کوچک تری ساخته شده که عبارت اند از : «شب » ،«ضمیر پیوسته ی " ت " » و «خوش » . هر یک از این اجزا یک نشانه است ؛ زیرا از لفظی تشکیل شده است که منظوری را می رساند.