زبان شناسان برای زبان نقش های گوناگونی را برمی شمارند . چهار نقشِ اساسی ترِ زبان با شرح زیر است :
ایجادِ ارتباط ، محملِ اندیشه ، حدیثِ نفس و آفرینش ادبی .
اساسی ترین نقشِ زبان ایجادِ ارتباط در میانِ افرادِ یک جامعه ی زبانی است .
دومین نقشِ زبان این است که تکیه گاهِ اندیشه شود یعنی بدونِ زبان ، نمی توان به تفکّر یا اندیشه پرداخت .
نقشِ سومِ زبان " حدیث نفس " است که ما به کمکِ آن از خود و آن چه در درونمان می گذرد ، سخن می گوییم . سخن گفتن درباره ی خود به تنهایی و حتّی در خاموشی صورت می گیرد .
چهارمین نقشِ زبان این است که با آن به آفرینشِ ادبی می پردازیم . برای انجام دادن این کار ، ما از اصول و قواعد و ضوابطی کمک می گیریم که جزء نظامِ زبان نیستند بلکه به نظریه ها و علوم و فنونِ ادبی تعلّق دارند و در چارچوبِ سنّت ها و روش هایی عمل می کنیم که به زبان مربوط نمی شوند بلکه به ادبیات و پیشینه آن ربط پیدا می کنند .