ارزشیابی از آموخته های دانش آموزان
با توجه به رویکردهای برنامه درسی زبان آموزی (تفکر مدار ، قابلیت مدار ، کل مدار و جزء مدار) ، ارزشیابی از آموخته ها به گونه ای پیش بینی شده است که هم فرآیند تفکر دانش آموزان سنجیده شود و هم قابلیت های مورد استفاده در مهارت های زبانی ارزشیابی گردد . به همین منظور در نمره گذاری ، هم به ابعاد کمی وهم به ابعاد کیفی توجه می شود . به عبارت دیگر، ارزشیابی هم کمی است وهم توصیفی . برای سنجش قابلیت های مورد انتظار از آزمون های شفاهی و کتبی وسنجش فرآیند تفکر و مهارت های ذهنی ، از سیاهه رفتار (چک لیست) استفاده می شود . همچنین در این برنامه به سبب توجه یکسان به مهارت ها ، از آزمون کتبی برای ارزشیابی کتاب بنویسیم استفاده می شود .پیش بینی برنامه ریزان این است که در پایه اول ، سه نمره « بخوانیم » و « بنویسیم » و « املا » و نیز از پایه دوم به بعد ، چهار نمره « املا» ، « انشا» ، «بخوانیم» و « بنویسیم» در کارنامه ثبت شود . هدف اصلی از ارزشیابی ،دستیابی به میزان تحقق اهداف برنامه و قابلیت های مورد انتظار است . به طور یقین می توان گفت تاکنون در برنامه زبان آموزی سابقه این کار وجود نداشته است .به این ترتیب می توان گفت برنامه درسی زبان آموزی (مصوب 1378)برنامه ای کاملا علمی و منطقی و منطبق بر اصول و مبانی برنامه ریزی درسی است که ضمن توجه به تقویت تفکر و مهارت های زبانی ، به تعدیل تفاوت های زبانی و نزدیکی گویش ها به یک دیگر نیز توجه ویژه ای شده است . به نظر می رسد با اطلاع از این ویژگی ها ،و بهتر بتوان از اهمیت و جایگاه کتاب های فارسی بخوانیم و بنویسیم آگاهی یافت.
روش های یاددهی- یادگیری دربرنامه درسی زبان آموزی
در برنامه درسی زبان آموزی اصل بر فعال بودن دانش آموزان است تا با مشارکت خود آنان، توانایی های زبانی تقویت شود. بنابراین سعی شده است از روش هایی برای یادگیری زبان استفاده شود که حضور دانش آموز را موثرتر وفعال تر سازد. روش های یاددهی – یادگیری به دو دسته تقسیم شده اند:
الف ) روش های عمومی ( روش مشارکتی، روش بحث و گفتگو ، روش پرسش و پاسخ ، روش توضیحی ، روش ایفای نقش ، روش تفکر استقرایی، روش بدیعه پردازی ، روش اکتشافی، روش حل مسئله و....)
ب) روش های خاص زبان آموزی( روش جمله محور، روش واژه محور، روش حرف محور، روش آوامحور، روش هجا محور، روش کلمه سازی، روش جمله سازی، روش قصه گویی، روش نمایش خلاق ، روش صامت خوانی، روش مستقل خوانی ، روش خواندن خطابی ، روش خواندن دقیق ، روش خواندن التذاذی ، روش خواندن انتقادی و....)
یکی از مشکلات مهم و اساسی در نظام آموزش و پرورش خصوصاٌ در کشور ما، به کار نگرفتن روش های تدریس نوین در آموزش است. به همین سبب کیفیت آموزشی از سطح مطلوب برخوردار نیست و دانش آموزان علاقه زیادی به تحصیل نشان نمی دهند. یکی از دلائل آن عدم آشنایی معلمان با روش های نوین تدریس در ادبیات فارسی است.
پیشرفت روز افزون علوم و تحقیقات گوناگون در حیطه های مختلف حاکی از آن است که اطلاعات بشر روز به روز افزایش می یابد و مطالب جدیدی به دست می آید.امروزه هر فرد بشر ناچار از استفاده یافته های جدید است .
معلم بایدباروشهای مختلف تدریس آشنا باشد و باید بدانددر کدامین موقعیت آموزشی از کدامین روش استفاده نماید. آنچه دراین مقاله خواهد آمد، نگاهی است کوتاه و گذرا به روش های نوین تدریس فارسی ونقد آن سخن به میان خواهد آمد .سپس نتیجه گیری بعمل آمده ودر پایان پیشنهاداتی ارائه می شود .ادامه مطلب...
سرفصل ها و موضوعات محتوای برنامه درسی زبان آموزی
محتوای برنامه درسی آموزش زبان فارسی ازبخش ها ومواد گوناگونی مانند کتاب درسی ،کتاب راهنمای معلم،کتاب روش تدریس،کارت های آموزشی،موادآموزشی دوره های تربیت نیروی انسانی ،نوارهای صوتی و تصویری کمک آموزشی تشکیل شده است.کتابهای درسی فارسی از اول تا پنجم ، در دوجلد بخوانیم وبنویسیم تدوین گردیده است.کتاب های بخوانیم و بنویسیم از هشت فصل کلی تشکیل می شود که در پایه اول به لحاظ ماهیت زبان آموزی و اهمیت اساسی آن در این پایه ، فصلهای کتاب نمود عینی پیدا نکرده اند اما با اندکی تامل مشخص می شوند.در کتابهای دوم تا پنجم ،هشت فصل به شرح زیر، سازماندهی شده است:
1- نهادها 2- بهداشت 3- اخلاق فردی و اجتماعی 4- دانش و دانشمندان 5- مسائل دینی 6- طبیعت 7- ملی و میهنی 8- هنر و ادب
هر فصل به مثابه یک کل مستقل، از تعدادی درس تشکیل شده است. عناوین ، مفاهیم ، رئوس مطالب و فعالیتهای هر فصل، با رعایت اصل از ساده به مشکل و از عینی به ذهنی به گونه ای سازماندهی شده اند که در نهایت ، مفهوم کلی فصل را دنبال می کنند. انتظارمی رود دانش آموز ضمن تسلط بر مهارتهای زبانی ، درباره مفهوم کلی فصل وسعت نظرپیدا کند. در پایان هر فصل ، داستان کوتاهی با عنوان روان خوانی آمده است که بیشتر ماهیت افسانه ای دارد و به نحوی با ادبیات مردمی(عامیانه) مرتبط است.
اصول حاکم بر برنامه درسی زبان آموزی
در کلیه مراحل برنامه ریزی ، از طراحی تا تولید کتاب و مواد آموزشی ، مجموعه ای از بایدها و نبایدها تدوین شده است که همواره راهنمای برنامه ریزان ، مؤلفان و آموزگاران خواهد بود. باید ها و نبایدها که تحت عنوان اصول مطرح شده اند ، در تدوین هدفها ، سازماندهی محتوا ، انتخاب و سازماندهی روشها و شیوه تدوین کتابهای فارسی سایه گستر شده اند که به برخی از آنها اشاره می شود :1- در برنامه درسی زبان آموزی ، اصل باید برمهارت آموزی باشد .2- زبان آموزی باید زمینه ساز مطالعه مستمر در زندگی کودک باشد .3- سیر آموزش باید از زبان طبیعی کودک به سوی زبان اکتسابی و آگاهانه باشد.4- زبان آموزی باید زمینه ساز تقویت و شکوفایی خلاقیت باشد.5- موضوعات و مطالب نباید به یک محدوده جغرافیایی منحصر شود .6- محتوای کتاب های فارسی باید براساس آخرین یافته های روان شناسی ، زبان شناسی و ادبیات کودک باشد .7- در تمام سطوح آموزشی ، خوانا نویسی باید مدنظر برنامه ریزان ،مؤلفان و معلمان باشد .
رویکردهای برنامه درسی زبان آموزی
صاحب نظران تعلیم و تربیت به طور عام وبرنامه ریزان درسی به طورخاص می کوشند در هر برنامه درسی ، بادرنظرگرفتن مجموعه ای از بنیانهای نظری و علمی مربوط به آن برنامه ، نسبت به فرآیند یاددهی - یادگیری و ابعاد مختلف برنامه ،جهت گیری خاصی داشته باشند که به آن ، رویکرد یا دیدگاه می گویند .در این برنامه ، چند رویکرد اساسی مدنظر بوده که مانند چتری ، همه عناصر برنامه و تولیدات آن را تحت پوشش قرار داده است :
الف ) رویکرد تفکر مدار :
در این رویکرد ، با اتکا به یافته های مکتب « شناخت گرایی »، به فرآیند تفکراهمیت زیادی داده می شود .بر این اساس، برنامه درسی سعی دارد حالتها و انواع گوناگون توانایی های ذهنی و تفکر را تقویت کند .هدف اساسی این رویکر پرورش مهارتهای فکری از قبیل استنباط ، تفکر انتقادی ، فرضیه سازی ، تفکر قیاسی ، تفکر استقرایی ، تفکر خلاق و .... است .از آنجا که هدف اصلی زبان آموزی در درجه اول ، کمک به تقویت مهارتهای فکری است ، این رویکرد اساسی باید همواره مدنظر برنامه ریزان باشد . به اعتقاد روانشناسان و زبان شناسان ، تفکر رویه ذهنی و انتزاعی زبان است وتا زمانی که تفکرآدمی پرورش نیابد، نمی توان انتظار داشت که مهارتهای عینی زبان ، یعنی گوش دادن، سخن گفتن، خواندن و نوشتن نیز پرورش پیدا کند و تقویت شود. در این رویکرد زبان آموز فردی است که فعالانه اطلاعات را دست کاری می کند و با استفاده از آنها ، به تفسیر و فهم معنا می پردازد. نگاهی به کتابهای فارسی بخوانیم و بنویسیم حاکی از آن است که در این کتابها ، ضمن تشویق دانش آموزان به کاربرد عملی مهارت های زبانی ، زمینه هایی برا ی تقویت مهارتهای ذهنی نیز فراهم شده است. این موضوع هم در نگاره ها و هم در متون و فعالیتهای متنوع کتاب به طور عینی مشهود است.دراین رویکرد ، معلم کسی است که با تشکیل گروه های فعال دانش آموزی درکلاس، فرآیند زبان آموزی و تفکررا زیرنظرمی گیرد ودرصورت لزوم ، آنان را راهنمایی و هدایت می کند . فعالیتهای شفاهی کتاب بخوانیم و فعالیت های کتبی بنویسیم و از جمله تمرین های پرورش خلاقیت درنوشتن ، به این امر کمک می کند .
ب) رویکرد قابلیت مدار :
در این رویکرد ، با اتکا بر یافته های مکتب «رفتارگرایی »، به اکتساب قابلیت های خاص مهارتی در ابعاد گوش دادن، گفتن، خواندن و نوشتن در سه حیطه شناختی ، مهارتی و نگرشی اهمیت داده می شود . برای پرورش و تعمیق توانایی دانش آموزان در مهارتهای زبانی انتظار می رود ، آنان در برابر محرکهای دیداری و شینداری واکنش لازم را نشان دهند تا به درجه ای معین از مهارت های زبانی برسند . مثلا گوش دادن به سخنان معلم و همکلاسی ها ، توضیح درباره نگاره ها ، خواندن تصاویر کتاب ، پاسخ به سوالات معلم ، خواندن متن درس ، پاسخ به تمرین های نوشتاری و .... از نمونه هایی هستند که احاطه این رویکرد را بر برنامه درسی زبان آموزی نشان می دهد . بر اساس این رویکرد ، زبان آموز کسی است که می تواند در کسب قابلیت های زبانی توفیق یابد . بنابراین ، برنامه درسی به گونه ای طراحی می شود که ازطریق تمرین و تکرار هدف دار ، قابلیت های مورد انتظار برنامه به دانش آموزان منتقل شود . معلم وظیفه دارد از طریق طراحی آموزشی خاص زبان آموزی ، دانش آموزان را برای دست یابی به قابلیت های زبانی یاری دهد . در ارزشیابی از آموخته ها نیز از آموخته های مبتنی بر معیار استفاده می شود . به همین دلیل می بینیم که بخشی از نمره درس فارسی به فرآیندهای تفکر در قالب سیاهه رفتاری (چک لیست) و بخشی به قابلیت های زبانی در قالب سوال های شفاهی و کتبی اختصاص یافته است .
پ) رویکرد کل مدار (کلی):
با توجه به بنیان های روان شناختی این رویکرد ، انسان هنگام برخورد با امور ابتدا به کل آنها توجه می کند و پس از آن به اجزای سازنده آن کل می پردازد . بر اساس این رویکرد ، در فعالیتهای شفاهی زبان یعنی گوش دادن وسخن گفتن و نیز خواندن متون ، چه تصویرخوانی و چه متن خوانی ابتدا جمله ، تصویر و کلمه به دانش آموز ارائه می شود . او در زمان کوتاهی قادر خواهد بود اجزای تشکیل دهنده واحدهای بزرگ زبانی را تشخیص دهد و آنهارا در عمل بکار گیرد . در این رویکرد دو روش اساسی جمله محور و واژه محور وجود دارد که آثارآن در کتاب بخوانیم دیده می شود. در طراحی و سازماندهی برنامه درسی زبان آموزی، برای تقویت مهارتهای گوش دادن ، سخن گفتن و خواندن ازاین رویکرد استفاده شده است. همان طور که در کتاب بخوانیم دیده می شود ، سیر عرضه مطالب ، هم در بخش نگاره ها و هم در بخش نشانه ها ، از کل به جزء است . در نگاره ها ، تصاویر و در نشانه ها ، هم تصاویر و هم نوشته ها ، به شکل کلی عرضه شده اند .
ت) رویکرد جزء مدار(تحلیلی) :
براساس این رویکرد ، انسان هنگام روبرو شدن با امور ، ابتدا به اجزای آن توجه می کند ، سپس با ترکیب اجزاء به ماهیت کل پی می برد . حضور این رویکرد در کتاب بنویسیم ، به ویژه در آموزش نوشتن ، کاملا مشهود است . مثلا از دانش آموز خواسته می شود با ترکیب چند حرف ، واژه تازه ای بنویسد . علاوه بر این رویکردها ، رویکردهای دیگری مانند رویکرد تجربه زبانی مانند اجرای نمایش درموقعیت واقعی و رویکرد زبان شناختی مانند اجرای موازی چهارمهارت زبانی در کلاس نیز در این برنامه مدنظر است که برای پرهیز از طولانی شدن مطلب از ذکر آن خودداری می شود
انعطاف پذیری یا امکان دخل وتصرف دربرنامه درسی زبان آموزی دربرخی عناصرومولفه های این برنامه راهکارهایی برای انعطاف پیش بینی شده است.روشهای یاددهی ویادگیری به گونه ای طرح شده است که معلمان می توانند علاوه بر روشهای پیشنهادی،ازروشهای مناسب دیگری نیزاستفاده کنند.یا در ارزشیابی ازمعلمان خواسته می شود برای مهارت های شفاهی زبان باتوجه به شرایط وامکانات منطقه وتوانمندی دانش آموزان وبه تشخیص خود، نمره بیست را بین مولفه های خواندن، درک مطلب، مفاهیم، نکته های زبانی وادبی، معنای کلمات وعبارات و... منظورکنند.
مشارکت صاحب نظران و معلمان در برنامه ریزی درسی
یکی ازجلوه های نوآوری در برنامه درسی زبان آموزی ، استفاده ازهمکاری وحضور اقشار مختلف دربرنامه ریزی وتولید مواد آموزشی است.علمای تعلیم وتربیت اذعان دارند برنامه هایی اعتبار و قابلیت اجرایی دارند که درکلیه مراحل آن،از طراحی تا تولیدواجرا،معلمان وحتی دانش آموزان نیزمشارکت داشته باشند.برنامه درسی زبان آموزی،دراین زمینه یکی از برنامه های موفق است زیرادرتدوین آن نزدیک به 70 نفر از روان شناسان،زبان شناسان،متخصصان ادبیات کودک ، برنامه ریزان درسی،زبان آموزان، متخصصان زبان و ادبیات فارسی،تکنولوژیست های آموزشی،نقاشان،خوش نویسان،شاعران کودک و نوجوان،نویسندگان وآموزگاران شرکت داشته اند.از همه مهمتراین که،برای تالیف نیزازمشارکت معلمان وصاحب نظران بهره گرفته شده است.این امر نه تنها در برنامه درسی زبان آموزی،بلکه دربرنامه های درسی دیگرهم سابقه نداشته است.حضورهرچه بیشتر صاحب نظران و معلمان،نه تنها ابعادگوناگون برنامه را قوت بخشیده، بلکه سندمعتبری برای قضاوت نسلهای آینده به شمارمی رود.
خاستگاه یا جایگاه برنامه درسی زبان آموزی
هرچندکه برنامه درسی زبان آموزی بنابرسیاست حفظ وحدت ملی باید واحد ودارای خاستگاهی خاص باشد اما برنامه درسی جدید به گونه ای سازمان دهی شده که مناطق آموزشی نیز می توانند خود را درآن ببینند. ازسال 1374« شورای برنامه ریزی زبان آموزی» بادر نظرگرفتن اصول برنامه ریزی درسی سعی کرده کلیه مراحل طراحی ، اجرا و ارزشیابی را به طورمنطقی دردستورکار خودقراردهد.به همین منظور،درآغاز با بررسی نظریات صاحب نظران، متخصصان ومحققان مختلف درزمینه نیازهاومشکلات زبان آموزی و با عنایت به مرحله نیازسنجی،ضرورت های تغییر برنامه مشخص گردید تا برای مراجع قانونی وذی صلاح مستند باشد.این برنامه به گونه ای طراحی وسازمان دهی شده است که باشرایط وامکانات مناطق دوزبانه همخوانی داشته باشد.درواقع یکی ازنمونه های نوآوری دراین برنامه هدایت عناصربرنامه به سوی عام شدن وانطباق باشرایط محلی است.
برنامه درسی زبان فارسی در دوره ابتدایی ایران
زبان فارسی کلید فهم متون گوناگون درسی وغیر درسی و ابزار مهم برقراری ارتباط با دیگران است.هرایرانی باهرگویش محلی ومنطقه ای خاص خود ، ازطریق زبان فارسی برای حفظ هویت و ملیت خود می کوشد.قرن هاست برای همه ایرانیان ،ازهرقوم وقبیله ای ،مسلم شده است که برای موفقیت درامور زندگی، باید ضمن پاسداری واحترام به زبان مادری ،برای یادگیری وتسلط برآن کوشید .
بر همین اساس برنامه درسی زبان فارسی در میان دیگر برنامه های درسی دوره ابتدایی از اهمیت به سزایی برخوردار است و نه تنها در تحکیم و تثبیت روابط اجتماعی موثر است بلکه یادگیری سایر مواد درسی چون ریاضی، علوم، دینی و مطالعات اجتماعی را تسهیل کرده و تعمیق می بخشد.نظام آموزشی به ویژه نظام برنامه ریزی درسی کشور مسئولیت بسیار سنگینی برای تحقق این اهداف و سیاست های آموزشی دارد . به این منظور لازم است برنامه درسی زبان آموزی همواره مورد توجه مسئولان، برنامه ریزان و مجریان آموزشی قرار گیرد.
یافته های علوم تربیتی به طور عام و علم برنامه ریزی درسی به طورخاص ونیز
اندیشه های برجسته برخی مکاتب روان شناسی و زبان شناسی چون « شناخت گرایی» و
« تحلیل گرایی » نشان می دهد که همواره باید در رویکردها و شیوه های زبان آموزی تجدیدنظر شود. به کارگیری علمی و عملی اصول و معیارهای دانش برنامه ریزی درسی در مراحل طراحی ، اجرا وارزشیابی، موجب تعادل در سیر منطقی آموزش وتوسعه و تعمیق مفاهیم مورد نظر می شود. در نتیجه ، امکان وصول به هدف های برنامه بیشتر شده و محتوای آموزشی با نیازهای دانش آموزان و انتظارات جامعه هم سو می گردد.
بر این اساس و با توجه به ضرورت های فرهنگی ، اجتماعی ، دینی و آموزشی ، برنامه درسی مصوب سال 1348 وزارت آموزش و پرورش در فرآیندی کاملا علمی و منطقی مورد بازنگری قرار می گیرد وبه دنبال آن «راهنمای برنامه درسی زبان فارسی» (مصوب 1378) وکتاب های بخوانیم و بنویسیم پنج پایه ابتدایی تولید می شود. از آنجا که معمولا یکی ازعوامل موثردردوام وبقای برنامه های درسی ،طراحی وسازمان دهی خلاق ونوآورانه برنامه درسی وعناصرآن است .